سفر تبریز
دختر مامان یه شب که افطار دعوت بودیم خونه ی ماریا گلی(دخمل عمو حمید دوست بابایی) تصمیم گرفتیم که یه سفر با هم به تبریز بریم . خلاصه تا اینکه بعدازظهر هفتم مرداد سفرمون شروع شد. جای همه ی دوستان خالی خیلی خیلی خوش گذشت.همسفرهامون هم که دیگه هرچی از خوبیشون بگم کم گفتم.. توی تبریز پارک ائل گلی ومقبرة الشعراءو روستای کندوان رفتیم که همشون عالی بودن.مردم خونگرم و ساده و مهربونی داشت . چندتا عکس از مقبرةالشعرا یه تابلو درباره اشعار استاد شهریار همش مواظب کلاه ماریا بودی تا از سرش بر میداشت سریع کلاهش رو میذاشتی سرش دوباره. ماریا:واه خواهر این کفشم خیلی خشگ...
نویسنده :
مامان فاطمه
7:29